باب ششم برکنار کردن دولت شاهی

بر پا نمودن نظام جمهوری
پس از برگشت از سیاحت عنبرکوه به شهر باستانی هرات سفرکردم ، شهرهرات در قسمت غربی کشور قرارگرفته و یکی ازمهمترین شهرهای اقتصادی و تجارتی افغانستان می باشد ، ازقدیم الایام راه ابریشم از وسط شهرهرات عبورنموده به همین سبب درصحنه تاریخ تا کنون موقع سیاسی   واقتصادی خویش را حفظ نموده است ، هرات دردوره تیموریها خصوصا اولاد امیرتیمور، میرزا شاه رخ خان ، میرزا سلطان سعید ، میرزا سلطان حسین ، بایقرا پایتخت این سلاطین شمرده میشد ، درقرن 18میلادی هرات دراثنائی کشمکش های دولت افغانستان با ایرانی هاهرات بشکل مستقل حکومت نموده است ، درچنین حالات وکشمکشهای دوجانبه اهالی شهر
به روزهای سخت دچارشدند ، اما آغاز ازنشست امیرعبدالرحمن خان در سلطنت{ سدوزائی ها }هرات درنقشه جدید افغانستان پیوست ، از صناعت های مشهورهرات اجناس ابریشم باب بود ،امثال لنگی ، رومال و قالین های ابریشیمی این همه ازضروریات مردم حساب میشد ، من مؤلف کتاب در شهر قندزدرکسب تجارت چپن فروشی مصروف بودم سال دوباربه شهرهرات رفته اینطوراجناس مذکور را خریداری نموده به شهرخود برمی گشتم ، اکنون خاطرات یکی ازسفرهایم را در اینجا در رابطه به موضوع روایت میکنم ، سرطان 1352 شمسی جولای 1973 میلادی پس از برگشتم از هرات در راه بشهر کابل توقف نموده شب درمنزل یکی از دوستانم درکارته سه مهمان شدم ، چون ازسفردور و درازی آمده بودم ، مدتی خوابیدم ، نیمه های شب بود که صاحب خانه مرا بیدار کرد و گفت ، گوش کنید صدای فیر مرمی شنویده میشود ، از فراش خواب برخواسته چون هواخیلی گرم بود سخت تشنه شده بودم ، قدری آب نوشیدم وخود را راحت ترازقبل احساس کردم ، براستی صدای فیرمرمی از دوربگوش می رسید ، گفتم شاید محفل عروسی پشتونها باشد ویا اینکه درخانه کدام آنها طفلی تولد شده باشد ، زیرا درچنین مراسم خوشی عادات تفنگ زدن ایشان را می دانستم ، چون خیلی خسته بودم دوباره خوابیدم ، سحرگاه بعد از ادای نمازبا دوست خود خدا حافظی کرده به کوچه برآمدم ، همه جاخیروخییرت دیده میشد ،از دور چشمم به راننده تکسی افتاد وی موترخویش را صفائی می نمود ، بطرف وی روان شدم ، وقتیکه مرا دید وگفت امروخدمت : گفتم شهرآراه می روم ، راننده دستانش را بیکارکرده گفت بفرمائید، سپس راننده درموترنشست من هم در پهلویش نشستم ، موترپس ازدور زدن کوچه های خلوت کارته سه به سرک عمومی برآمد ،اما درسرگ عمومی حرکت موترها بطرف شهربیشتربود ،  موترما به چهار راهی دهمزنگ رسیده توقف نمود ، بخاطریکه این چهار راهی سرک های مهم شهر کابل را بهم وصل مینمود یکی از نقاط مهم تردد ترافیکی بود ، میدان وسیعی داشت ودروسط آن منارتاریخی اعمارشده بود ، وجود داشت ، درپهلوی مناروسط چهار راه چشمم به تعدادی ازعساکر مسلح افتاد دراثنائی توقف موترچشمم به عساکر داخل چوک دهمزنگ افتاد آنها با لباس عسکری در دستانشان کلاشنکوف اتومات ایستاده بودند ، درهمین وقت درپهلوی موترما یک جیپ نظامی رسیده توقف نمود، راننده جیپ به لباس پولیس درپهلویش ظابط لوأمشرنشسته بود ، آن عده عساکرکه در چهار راه ایستاده بودند سه فردآن بسوی موترجیپ آمدند یکی ازآنها نشان تفنگ را بسوی ظابط دو فرد آن چهارطیر موتر را پنچر نمودند بحدیکه موتربشدت از حرکت ماند ، سپس لوا مشر را ازموتر پایین نموده هردو دستان او را بلند کرده خلع سلاح نمودند، اندکی دورموترسیاه پنجره دار که درحال توقف بود درهمان موتربالا کردند ، به همین فرصت کم سربازان موترهای منسوب به وزارت دفاع را تخریب نموده وازکارمی انداختند ، اگردر داخل موترصاحب منصبان بلند رتبه دیده میشد ویرا ازموترپیاده کرده درهمان موترسیاه پنجره داربالا می کردند ، این عساکر موترهای رعیت را یکایک تلاشی نموده اگر بکدام شخص شک میکردند ویرا نیزگرفتارمی کردند ، بدینگونه موترما را نیزتلاشی نموده اجازه سیرنمود ،چنین حادثه را که با چشمان خود مشاهده نمودیم سخت ترسیدیم ، حتی پای راننده از شدت ترس می لرزید ، بهرحال بعدازدریافت اجازه حرکت بسمت دست راست پیچیدیم ، دردست راست سرک باغ وحش مقابل وی مرکز قوات ضربتی وزارت داخله در دست چپ قرار داشت ، درهمین موقع ازمحل قوات ضربتی گروپی ازعساکربا توقف نمودن موترها درسرگ عمومی شروع به عبوربطرف باغ وحش نمودند ، عساکر فقط در لباس عسکری بودند مگر فورم و کلاه و نشان عسکری در تن ایشان دیده نمی شد دستهاهمه بلند اطراف ایشان را محافظین احاطه نموده ازجاده گذشتند ، دروسط همین راه یک عراده تانگ بزرگ بشکل عرض پارک گردیده بود ازیک طرف آن راه کوچک برای موترها کشوده بودند که به مشکل عبورمیکرد ، موتریکه من در آن بودم نیز از همین جا عبور نمود ، نزدیک پل آرتن یک تانگ دیگری را دیدم که مانند همان تانگ قبلی ایستاده بود ازپهلویش عبورکرده بطرف شهرآرا پیچیدیم تقریبا پس ازیک ساعت خود رابه ایستگاه موترهای مسافربری رساندم ، با راننده تکسی خدا حافظی کرده وبنزد موترهایکه بطرف قندزحرکت می کند رفتم ، دریکی ازموترها که هنوزمسافرین اش پوره نشده بود نشستم ، دراین وقت راننده گان تاکسی ودلال های نمایندگی ترانسپورت بین همدیگر در مورد وضعیت شهرگپ می زدند، به گپ هایشان گوش دادم ، یکی میگفت امشب درمحبس دهمزنگ زندانیان شورش نموده دیگری آنها فرارکرده اندعساکر آنها را دردم مرمی تفنگ قرار داد ه است ، گفته ، دیگران به حرف های اوگوش می نمودند ، درحالیکه من این واقعه را یک ساعت قبل بچشم دیده بودم ، ازجایکه بودم پایین شده نزد راننده رفتم ویرا گوشه کرده گفتم برادر ازکجا هستی ؟ گفت جای ما از قندز است سپس واقعه که در راه دیده بودم برایش قصه نموده و تأکید کرده گفتم ، برادر من وتو درشهرکابل مسافرهستیم خدا نخواسته راه سالنگ بند نشود با هرچه زودی تونل سالنگ " که درنوک کوه هندوکوش " قراردارد ، بگذریم ، گپ من به راننده معقول شد ، اونیزشروع به حرکت کرد ، راننده بدون توقف ازتونل سالنگ عبورکرده مستقیما درشهر بغلان صنعتی نزدیک هوتل توقف نمود ، مسافرین همه ازموترپیاده شده بقصد غذا خوردن داخل هوتل شدند ، رادیویکه درداخل هوتل بود ، اعلان نمود ساعت دوازده ظهر است ، قاعدتا خبرهای رادیوساعت یک بعد ازظهر پخش میشد : ناگهان خبری اعلان شد که نظام شاهی سرنگون و دربدل آن نظام جمهوری تحت رهبری جنرال محمد داود خان برسر قدرت آمده است ، بعد ازشنیدن خبرهمه بحالت تشویش افتاد ، وهمه درموترهای خود نشسته حرکت نمودند ، ساعت سه بعد ازظهربود که موترما به شهرقندز رسید
26 سرطان 1352 هجری شمسی
بناء دولت جمهوری افغانستان
 محمد داود خان در26 سرطان 1352شمسی 17جولای1973میلادی 17 جمادی الاخر1393هجری علیه نظام شاهی انقلاب نموده نظام دولت را به نظام جمهوری در آورد البته درکود تاه داود خان دست دوجناح کمونیستی عبارت ازحزب خلق و پرچم بود زیرا داود خان از سال 1963الی 1973 میلادی رئیس فخری این دوجناح کمونیستی بود داود خان بعد ازنشست در کرسی رئاست افغانستان نخست بعضی القاب ها را الغا کرد امثال ( سردار وخان ) وهمچنان درافغانستان نام تمام اقوام را الغا نموده تنها کلمه (افغان) را بالای عموم مردم نصب کرد بهمین شکل درتابیعیت جدید افغانستان نام اقوام ازبیک ، تاجک ،ترکمن ،بلوچ ، نورستانی ،هزاره ودیگراقوام مختلف کشورنام اقوام آنها لغوگردید ، چنین سیاست داودخان ازسیاست شوروی دور نبود زیرا کمونیست های روسیه بعد ازاشغال ترکستان غربی چنین تصور کرده گفتند درازبکستان ازبیکها درتاجکستان تاجکها ودرترکمنستان ترکمن ها درقزاقستان مردم قزاق زندگی میکنند ، وافغانستان را سرزمین اصلی افغانها یا ( پشتونها ) میباشد گفته رسمی نمود، ازقدیم الایام داود خان ملت های ازبیک، ترکمن ، وهزاره ها که دراین منطقه جابجا شده بودند از بقایای مهاجمین ترک می شمرد ودرذهن پشتون ها تصورداد گویا که افغانستان سرزمین پشتونها است، درماه مبارک رمضان اولین سال نظام جمهوری پروگرام نشرات رادیویی به زبان ازبکی وترکمنی ازنشرات متوقف گردید ، سیاست نیشنلیزم داودخان باندیده گرفتن حقوق سه نیم ملیون ملت ازبیک و ترکمن درافغانستان آشکارگردید، حق وحقوق مردم ترکستان باردیگر پایمال گردید ، محمد داود خان که درهمین وقت 64 سال عمرداشت ، هفد تن نام وزراء اعضای وابسته به حزب پرچم که درکابینه داود خان قرارداشتند ، قرارذیل است                                  
1 - داکتر حسن شرق معاون رئیس جمهور .                                       2 - فیض محمد خان وزیر داخله    .                                               3 - نعمت الله پژواک وزیر معارف  .                                            
4 - غلام جیلانی وزیر زراعت       .                                               5 - سیدعبدالله وزیر مالیه               .                                               6 - عبدالحمید محتاد وزیر سرحدات  .                                               7 - محمد خان جلالر وزیرتجارت    .                                                به نظربعضی ازافغان ها جلالرنیزپرچمی بود ،غیرازاین وزارت خانه ها در دیگرپوست های مرکزی مهم نقاط کشورودردیگر کرسی های بلند پایه کمونیست ها خویش را جابجا نموده بودند، کمونیستها ازحاکمیت داود خان استفاده نموده توده ئی از رهبران جماعت تنظیم اسلامی واشخاص منسوب به این جماعت را مورد تعقیب قرارداده وبزندان ها افگندند و درمحبس رهبران آنها را بقتل رساندند وچندتن ازرهبران با اعضائی خانواده خویش به کشور های خارجی فرارنمودند ، کمونیست ها بعد از دور راندن دشمن خویش از کشوربا خود سردارداود خان که درسختگیری شهرت داشت به تسویه پرداختند، وآماده گی آن راگرفتند ، محمدداودخان که تا همین وقت ازمسکو هدایت میشد به یکباره گی ازسیاست شوروی رو برگشتاند و بقصد مستقل بودن خویش دست بکارزد ، بنا براین مقصد سال 1974میلادی دوست دیروز خود کمونیستها را ازکابینه دولت دور نموده برای مستقل و راه آزادی خویش نخست پاچاگل وفا داررا ازکرسی وزارت برکنارکرده بحیث سفیردرکشور بلغاریا تعین نمود وعبدالحمید محتاط وزیرمخابرات را درعین سال در ماه اپریل ازکابینه برکنارگردید ماه دیسمبرهمان سال نعمت الله پژواک وزیر معارف ازکرسی وزارت برکنارگردید 1975میلادی  شخص بنام فیضوی قصاب فیض محمد وزیر داخله را ازکرسی وزارت داخله برطرف شده در یکی ازبی أرزش ترین وزارت یعنی وزارت قبایل تعین گردید، فیض محمد خان در وقت زمام داری وزارت داخله بسیاری ازاعضائی اخوان المسلمین را در زندان زیرشکنجه های غیرانسانی به قتل رسانیده است اوشخص متعصب وخون خواربود وهمچنان غلام جیلانی از وظیفه اش برکنارگردید به همین ترتیب داکترحسن شرق درسال 1977 میلادی ازمعاونیت رئاست جمهوری برکنارگردیده منحیث سفیرافغانستان درجاپان تعین واعزام گردید ، تنها از اعضائی چپی ها سید عبدالله توانست درکابینه دولت موجودیت خود راحفظ نمود ، 9 سنبله 1355 شمسی 31 اگست 1976 میلادی نخستین بار درافغانستان روزپشتونستان را دولت بشکل رسمی برگزار نکرد واین مسأله ازدیدگاه مردم سخت قابل تعجب بود زیرا تجلیل روز پشتونستان درسال های قبل همیش بشکل رسمی ازطرف دولت ومردم برگزارمی گردید ، 1974م دولت ایران کمک یک ملیارد دالر را به حکومت افغانستان وعده نمود ، همچنان شاه ایران محمد رضاه شاه پهلوی برای پروژه هفت ساله افغانستان کمک دوملیار دالری را تأکید ومسئولیت آن را بدوش گرفت ، اما به قول تحلیلگران اوضاع سیاسی افغانستان یگان عامل در راه پرداخت کمک مالی ایران سپوتاژ سیدعبدالله وزیر مالیه ومحمدخان جلالر وزیرتجارت بود ، این سپوتاژبدستوروهدایت شوروی ها صورت گرفته است، تبصره های زیادی کردند ، بهرحال جلالربخاطرهمان مسئله سبوتاژ درنزد ملت افغانستان مشکوک گردید ،علاوه ازاین موضوع درمعامله های تجارتی بین افغانستان واتحاد جماهیر شوروی جلالر رول مهم را بازی کرده اوبرای روس های   ( انتی ساویتیست ) یا روس های ضد نظام کمونیستی امتیازات بزرگی قایل گردید و دروازه تجارت روسیه را برای آنها گشود ، دلو 1355 شمسی 1977 میلادی قانون اساسی را دولت درجریده ها بنشر رسانید ، بخاطراین مسأله در پایتخت جلسه عمومی پارلمان ( لویه جرگه ) به اشتراک عموم نمایندگان ملت تشکیل گردید درخلال بیست روز این مجلس ازسوی وکلائی شورا محمد داودخان را رئیس جمهورکشورانتخاب نمودند ازآغازهمان تاریخ محمد داودخان اولین رئیس رسمی وقانونی تعین گردیده قدرت را بدست گرفت ، بهرحال در آغازحکومت داود خان استبداد و دکتاتوری دیده میشد ، اما سیاست بعدی داود خان خیلی امنیت و آرامش را درکشورآورد ، برای مردم سفربه کشورهای خارجی وظروف کار را مهیا نمود ، هزارها انسان درعربستان سعودی و ایران ودیگرکشورهای خلیج بخاطرکارو کسب رزق سفرکردند، به همین ترتیب درکشوردزدی ونا أمنی نا بود گردید ، وجود پول های اجنبی دربانک افغانستان سبب بلند رفتن پول افغانی گردید وسطح اقتصاد مردم بلند رفت ، روهمین موضوع واقعه یی را که شاهد آن بودم ، برای شما روایت میکنم ، من درقندزکسب تجارت میکردم یک روزسحر دکان را وقت باز نمودم مرد کهن سال از منطقه درواز بدخشان بود از نزد من خیلی اشیا خریداری نمود ، از وی پرسیدم پدرازکجا آمده ئی ؟ گفت من ایران رفته بودم تقریبا 10 ماه درآنجا کار کردم ، دوباره پرسیدم چقدر پول جمع کردی ؟ گفت بخاطریکه پیره مرد بودم نتوانستم آنقدرپول بدست بیاورم زیرا برای کارکردن مرد جوان بکار است ، بهرحال هفتاد هزارپول افغانی باخود آوردم ، حالاکه درمنطقه درواز بدخشان مانند این پیره مرد دارای دوهزارافغانی کسی نیست ، درهمان سال مناسبات داود خان
با شوروی تیره گردیده کشش وجذابیت قبلی خویش را از دست داده بود روس ها همچنان دراین خصوص آرام ننشسته بودند ، محمد داودخان سال 1356 شمسی1977 میلادی عازم مسکوشد کنفرانس دوجانبه بین داود خان و لیونید بریجنیف درقصرکرملین دایر گردید ، گفتار بریژنیف فردای همان روزدرجراید نشرودر رادیو وتلویزیون پخش گردید ، بریجنیف به داودخان گفت امپریالیست را از افغانستان بیرون کن ، داود خان باخون سردی جواب داد و گفت زمانیکه درافغانستان مشاورین بیگانه بکارنباشد آن وقت همه را ازکشورخارج میکنم گفته عودت بخاک وطن نمود، دراین وقت بین دوپارت کمونیستی یعنی (حزب خلق و پرچم) نا اتفاقی افتاده علیه یکدیگرشعارمی دادند هریک از آنها خود را ازحریف خویش درکمونیستی لایق وماهر و
با کفایت جلوه می دادند ، ناگهان آنها از اختلاف بین همدیگرباهم متحد شدند
 واتحاد آنها مردم را نگران ساخت ، زیرگپ گپ است باهمین مضمون افراد کار شناسان سیاسی مسئله رابا دقت ترقب کرده تصورمیکردند که زیر کاسه نیم کاسه یی وجود دارد ، بهرحال مدتی نگذشته بود که سرنخ قضایا بدست آمد ( کلاوه نی اوچی هم کورینه باشلادی ) زیرا دراین وقت ترورهای سیاسی به وجود آمد , نخست دراگست 1977 میلادی ترورپیلوت شرکت هوا پیمائی آریانا افغان ( عظیم گران ) نام داشت از دست شخص مجهول درمقابل منزلش ترورشد ، در17 اپریل 1978میلادی شبانه یکی ازلیدران جناح پرچم میراکبرخیبردرمکروریان کابل ازسوی شخص ناشناس بقتل رسید ، هویت قاتلان را کسی ندانست، اما درجریان مراسم جنازه میراکبر خیبر تقریبا پانزده هزارنفرازهردوجناح چپی ها اشتراک کرده بودند ، همچنان در مراسم تدفین بیانیه وشعارهایشان دولت را سخت به هیجان درآورد ، ازهمین تاریخ شوروی درصدد سرنگونی دولت جمهوری افغانستان وبرقراری دولت دست نشانده خودگردید ، واین زنگ خطری بود که در آینده خبراز وقوع انقلاب درافغانستان می داد، ازسیاست دولت  نا راض شده گان نخست گلبدین حکمتیاررهبرحزب اسلامی ، استاذ برهان الدین ربانی رهبرجمیعت اسلامی ، پروفیسورصبغت الله مجددی رهبرجبهه نجات ، مولوی محمدنبی محمدی رهبرحرکت اسلامی، ودیگران بودند که با مهاجرت به پاکستان وتشکیل احزاب مخالف دولت پرداختند، وهمچنان وکلاء واعضای احزاب مربوط آنان درداخل کشورفعالیتهای ضد دولتی خود را آغازکردند ، داودخان وحکومت قدرتمند اودرنزد ملت به چالش های جدی مواجه گردید، دراین وقت داود خان اعتماد دوجناح یعنی اخوانی ها وکمونیست ها را ازدست داد ،3 جنوری 1978 میلادی 8 جدی 1356شمسی رادیو صدائی امریکا درباره اقتصاد افغانستان چنین تبصره نمود که این مملکت درجهان فقیرترین کشورشمرده میشود ، سالانه درآمد هرفرد افغان 132 دالر بوده واز وضعیت اقتصادی خوبی برخوردارنمی باشد، پلان 7 ساله دولت به سبب ندادن اعتباربه ساکتورملی درپلان های دولت نقصان وکمبودی دیده میشود، بازهم رادیو موضوع را بیشترتوضیح می دهد که دربانک افغانستان 170 ملیون دالر اسعارخارجی بصورت راکد بوده از این پول تنها برای خریداری تیب ، رادیو و وسایل برقی مصرف گردیده است ، سبب تراکم اسعارخارجی در بانک افغانستان حاصلات فراوان کشمش درهمان سال وازدرآمد اشخاصی که بخاطرکسب کاربه کشورهای خارج رفته بودند باعث بلند رفتن پول افغانستان گردید ، اما این پول ها بخاطر تنظیم صنایع داخلی مصرف نگردیده است ، ساحه کشت زراعت بهترشده خدماتی که دهاقین در قسمت زراعت نموده بودند اقتصاد دهاقین را نسبت به سال گذشته ده برابربلند بورد قیمت اراضی وهم اجاره زمین چند برابربلند رفت ، داود خان برای قصد نجات ازچنگال شوروی روبسوی غرب نموده وی درسال 1977
و1978 میلادی به کشورهای لیبیا ، مصر، عربستان سعودی وکویت مسافرت نموده با رهبران این ممالک ملاقاتهای ویژه انجام داد ، وی در مصرضمن گذاراندن ملاقات و مذاکره رسمی خویش با انور السادات ، رئیس جمهور مصرازعاقبت بد بر قراری مناسبات خود با دولت شوروی و بحران عدم اعتماد در روابط دوکشورضررهای این دوستی را یاد کرد ، زیرا دولت مصربا روسیه معاهده دوستی با آنها بازنموده بود برای ملت وکشور مصرازنگاه اقتصاد وسیاست خیلی ضرررسانید بخاطرهمین تمام روابط دوستی را توقف نموده تنها روابط دپلوماسی خویش را حفظ نمودیم ، محمد داود خان ضمن این سفرخود ازسران ممالک اسلامی تقاضا نمود تا درساحه تجارت وتعلیم به پیمانه وسیع دولت وی را مساعدت کنند ، وهمکاری و آماده گی خویش را با کشوران عالم اسلامی تأکید نمود ، وی در 10 اپریل 1978 میلادی مرحله دوم آبیاری پروژه قندز- خان آباد را با مقامات بانک جهانی امضا نمود ، البته این ازیکی پروژه های مهم بودکه با ممالک خارجی دیگر غیرازاتحاد شوروی به امضأ میرسید ، درهمین هنگام بانک اسلامی وکشور کانادا ودنمارک کمک مادی خویش را اعلان نمودند ،محمد داود خان درسفر رسمی خویش به پاکستان ازطرف دولت وملت پاکستان با احترام و حرمت استقبال گردید،وی ضمن بیانات پرهیجان خودکه دراسلام آباد، لاهوروپشاور ایراد نمود دوستی وهمکاری خویش را با پیمانه وسیع بین دو کشورهمجوار ومسلمان باردیگرتأکید مینماید ، اما چنین سیاست نا متعادل وی سبب گردید تا دولت شوروی که از درازمدت بدینسو درآینده به آرزوی بدست گرفت تقدیرات این مملکت دراختیارخویش بود ، داود خان مصیبت بزرگی را بالای مردم افغانستان تحمیل نموده و پروسه این فاحعه را تسریع نمود ،
****    ****    ****      ****     ****      ****    ****
{ اورته آسیا تاریخی مؤلف سید مبشرسید سلیمان کاسانی }
{ ترجمه سید محمد فرید کاسانی }  پنجشنبه هفتم ماه مبارک رمضان 1433هجری قمری - پنجم برج اسد 1391شمسی  - أگست 2012 میلادی –  به پایان رسید  ******        

ليست هناك تعليقات:

إرسال تعليق